اهمیت رسالت روحانیت در دنیای جدید نیاز به اثبات ندارد؛ اما لازم به یادآوری است که بازتعریف رسالت روحانیت، تکمیل کنندهی نگاه جدید و کارآمد رابطهی دین و علم، به نسبت اسلام و مدرنیته، تعامل حوزه و دانشگاه است. قطعاً دانشگاههای کشورهای اسلامی بر فرهنگ دنیای اسلام تاثیر دارند، ولی بیش از آنکه مبلغ فرهنگ اسلام باشند، مترجم فرهنگ غرب هستند. بهطور کلی، در بین حوزههای جهان اسلام، ظرفیت حوزهی علمیه قم از همه بیشتر است؛ چرا که حوزههای حاشیهای با دست اشارت امام عصر (عج الله تعالی فرجهالشریف) به حرم اهل بیت (علیهمالسلام)، یعنی قم منتقل شده است. اخبار بسیاری از آستان رفیع معصومین (علیهمالسلام) دربارهی قم صادر شده و این شهر را حرم اهل بیت (علیهمالسلام) دانستهاند. باید اشاره کنیم که این احادیث صرفاً یک خبر نیست، بلکه نشان از واقعیتی دارد که از شهر قم تصرفاتی در تاریخ اتفاق میافتد. اما روحانیت شیعه چه تحولاتی را پشت سر گذاشت؟ و چگونه به قم رسید؟
آیت الله بروجردی قریب 15 سال در قم بود و تقریباً مرجعیت کل شیعه در ایشان متمرکز گشت، بهطوری که مرجعیت نجف هم تحتالشعاع وجود ایشان قرار گرفت. در آن وقت، حوزه، گسترش کمی و کیفی پیدا کرد و سپس مرجعی از دل این حوزه، پرچم حکومت دینی را برافراشت؛ یعنی جامعه شیعی ظرفیت پیدا کرد که حکومتی بر محور حاکم شرعی داشته باشد. با برپایی این حکومت دنیا تحت شعاع قرار گرفت.
بر اساس گفته یکی از روشنفکران: «میزان فشاری که غرب در طول ربع قرن گذشته به جمهوری اسلامی وارد کرده، بیش از فشاری است که به کل بلوک شرق در جنگ سرد وارد کرده است». «توین بی»، از فیلسوفان بزرگ تاریخ مغرب زمین، میگوید: «تنها تمدنی که ظرفیت هضم فرهنگهای دیگر را در جهاز هاضمهی خودش دارد، تمدن اسلامی است». قرن بیست و یکم، آغاز مقابله تمدنهاست. انقلاب اسلامی باعث شد که مسلمانهای انقلابی در جهان و حتی سنیها به شیعه گرایش پیدا کنند. لذا آمریکا و غرب در مقابل جریان تشیع، جریان سلفیه را فعال کرده و با ایجاد نقطه کانونی برای این جریان آن را به صورت دولت خشن، بدون ظرفیت و بدون شرح صدر «طالبان» در افغانستان روی کار آورد. در دورهای، حوزهی شیعی باید تلاش میکرد تا آثار باقی مانده از ائمه اطهار (ع) از بین نرود. به همین دلیل، میکوشید مجامع روایی را تدوین کند، آموزش دهد، تبویب کند. اما زمانهی کنونی ما چه وظیفهای را برای روحانیت شیعه ضرورت بخشیده است؟
چند دههی قبل، حوزهی علمیه در مقابل کمونیستها که ادعا میکردند دین با عدالت مخالف است، با نوشتن کتابهای گوناگون از اسلام دفاع میکردند. پس در آن زمان نیاز بود که حوزه پرچم عدالتخواهی در جهان را به دست بگیرد و ابلاغ کند که ما عدالت دینی هم داریم. این کار به خوبی (خاصه با زحمات علامه طباطبایی) انجام گرفت و انگشت اشارت و هدایت کلی حضرت مهدی (عج) سبب شد پرچم عدالتخواهی به عنوان اسلام و در کانون تشیع برافراشته شود و به یک قطب در جهان تبدیل شود.
اکنون حوزهها باید برای اداره مساجد و حل و فصل امور جزئی مردم در امام جماعت تربیت کنند و مبلغانی پرورش دهند که بتوانند از اسلام دفاع نظری نمایند. همچنین باید در همان حد فقاهتِ گذشته فقیه پرورش دهد. پس وظیفه حوزه در قدم اول، «حفظ» این ذخایر قدما و قدم دوم، «ترمیم» آن و مرحله سوم، ایجاد «بالندگی» در میراث است. باید تلاش کنیم این حوزه را بالنده کنیم و این کانون را به عنوان فعالترین کانون جوشش فرهنگ مذهبی در جهان درآوریم، به طوری که بتواند همه فرآیندهای جهانی را تحت تأثیر مذهب قرار بدهد و نسبت بین فرهنگِ مذهب و و زندگی بشر را در مقیاس «توسعه جهانی» تعریف کند، نه اینکه صرفاً در مقیاس رفتار فردی، معنوی و باطنی به آن بپردازد.