امروزه عمامه به عنوان پوششی مشهور و محترم برای روحانیان شناخته می شود و یادآور نمادی از پوشش پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی (علیهم السلام) است. این پوشش تاریخچه ای دیرینه دارد و روزگاری عموم اعراب بر سر می گذاشتند.
عمامه Ammame در فارسی مشهور بهEmame انگلیسی turban، پوششی برای سر مردان، از پارچه نازک است که دور سر پیچیده می شود و معمولاً این پارچه را بر روی عرقچین و در قدیم بر روی نوعی شبکلاه می پیچیدهاند. در لغت نامه دهخدا آمده است: “عمامه دارای رنگهای مختلفی است ، از قبیل سیاه و سفید و سبز و شیرشکری و غیره که هر کدام اختصاص به طبقه ای معین دارد. و معمولاً در زبان فارسی «عمامه » را بر دستار روحانیون اطلاق کنند. و بستن آن نیز بطورصحیح ، فنی بود و اشخاصی بودند که حرفه ٔ آنها عمامه پیچی بود و از این راه ارتزاق میکردند.” گفته شده عمامه از خصایص اعراب بوده است و بدان افتخار می کردند چندان که عنوان تاج اعراب یافته است. پس از ظهور اسلام، در سراسر کشورهای اسلامی رواج یافت و در آغاز اهل فضل و علمای دین و اندک اندک دیگر طبقات جامعه آن را پذیرفتند ولی در اسپانیای دوره اسلامی چندان رواجی نگرفت و کمتر مورد استفاده بود و سپاهیان در این سرزمین عمامه را نپذیرفتند اما در دیگر بلاد اسلامی به حدی اهمیت پیدا کرد که به عنوان نمادی از شخصیت و فضل افراد به شمار می رفت.
در دوره خلفا، سپاهیان عمامه سیاه بر سر می گذاشتند و بعضی از بزرگ زادگان عمامه زرد. عمامه سبز که نشان سادات و علویان شده است از قرن هشتم هجری قمری بیشتر رشد کرده است و در ایران تا همین امروز عمامه سیاه و سبز مخصوص سادات است و عمامه سفید یا رنگهای زرد کمرنگ (شیر شکری) از آن دیگر مردم.
عمامهای که حضرت رسول اکرم (ص) بر سر می گذاشت، سحاب (ابر) نام داشت و آن را بر طبق بعضی روایات به حضرت علی (ع) بخشید و درباره شکل و رنگ آن اختلاف وجود دارد.
همچنین برای مسلمانانی که در طبقات مختلف اجتماعی و مشاغل گوناگون بودند، به تدریج نوع و رنگ و شکل عمامهها ضابطهای خاص پیدا کرد. در دوره خلفا، هنگامی که کسی به وزارت می رسید، با تشریفات خاصی عمامه بر سر او می نهادند و عمامه یکی از هدایا و خلعت های مهمی بود که از طرف خلیفه به افراد داده می شد.