لباس روحانیت برای مردان روحانی به مرور زمان نماد شده است. البته رأیگیری، انتخابات یا آیه و حدیثی که پشتوانه آن باشد، وجود نداشته و این اتفاق بهتدریج افتاده است؛ اما زنان طلبه مانند زنان غیرطلبه لباس میپوشند و اتفاقا این موضوع به اصالت نزدیکتر است، چون لباس، سواد نمیآورد.
قرنها پیش، استفاده از لباس مخصوص به قاضیها تکلیف شده بود، سپس علما از مدل کلاه و دستمالی که قاضیها بهسر میبستند، استفاده میکردند. نوع لباسی که قاضیها میپوشیدند با دیگران متفاوت بود. بعدها اهل علم مانند قاضیها لباس پوشیدند و کمکم لباس اهل علم جدا شد. در حال حاضر در کشورهای اروپایی، شخصی که قاضی است فقط هنگامی که میخواهد در دادگاه بنشیند، لباس مخصوص قضات را به تن میکند. کسی که قاضی است بهدلیل آنکه میخواهد حکم کند، مانند حاکمان لباس بر تن میکند، این موضوع کمکم به علما نیز سرایت کرد.
در حال حاضر لباس روحانیت بهدلیل نماد بودن در فرهنگ عمومی جامعه، قابل احترام است. نماد باطنی به نام دین است. هرچند مهمتر از فرم و تاریخچه لباس، رفتار صاحب لباس است. اگر کسی میخواهد درباره لباس روحانیت صحبت کند، باید بیشتر به این جنبه بپردازد که روحانی هم یک انسان است و یک انسان حق زندگی دارد و حق دارد با خانوادهاش تفریح کند.