یک جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران معتقد است که «روحانیت در جمهوری اسلامی یا روحانیتی که در حکومت قرار گرفت، اقتدار معنوی خود را تبدیل به اقتدار اداری و قضایی کرد.»
برخی از جامعه شناسان معتقدند که اگر نگاهی به نوع رابطه مردم با روحانیون از جمله در مکان های عمومی داشته باشیم یا مواجهه منفی برخی از مردم در برابر توصیه های روحانیون را بنگریم ، می توانیم به این واقعیت دست یابیم که محبوبیت روحانیت در میان مردم کاهش پیدا کرده.
اقتدار روحانیت یک اقتدار معنوی بوده، روحانیت در جمهوری اسلامی یا روحانیتی که در حکومت قرار گرفت، اقتدار معنوی خود را تبدیل به اقتدار اداری و قضایی کرد، در نظامات پیشین و قبل از مشروطه تمام مسایل حقوقی مردم جامعه ما توسط روحانیت رفع می شده است، از ازدواج و طلاق و کارهای قضاوتی و غیره، اما آن به عنوان یک منبع قدرت اداری به حساب نمی آمده است بلکه به عنوان یک مرجع مشروعیت دینی به او مراجعه می شده و قضاوت می کرده است، به او مراجعه می کرد و از او مشاوره می گرفتند.
تبدیل مرجعیت و قدرت معنوی روحانیت به مرجعیت اداری خود به خود یک وجه متفاوتی را به روحانیت بخشیده که این وجه متفاوت از وضع معنوی آن کم کرده و کم می کند حال چه در مجلس شورای اسلامی باشد، و چه در پست های مختلفی که در سیستم های اداری ما به روحانیت اختصاص دادیم، این طبیعی است یعنی پیامد طبیعی ورود بعضا روحانیت به سیستم اداری همین است.