پوشيدن لباس روحانیت شرط نيست، بسيارند افرادي که معمم نيستند ولي اینکه اين لباس مخصوص روحانيت شده و با اين لباس شناخته ميشوند دو جهت دارد: اوّلاً: وقتي اين لباس را پوشيدند هر کجا منکري ببينند، مطلبي خلاف شرع ببينند، روزنامه چيزي نوشته باشد، کسي پايش را کج گذاشته باشد، اهل بدعت بخواهند کاري انجام دهند، صوفيها بخواهند فعاليت کنند در همۀ اين موارد گويا متعرض خودش شدهاند،
مثل مأمور راهنمايي و رانندگي که سر چهار راه ايستاده، وقتي لباس مخصوص کارش را پوشيده، اگر کسي بخواهد تخلّف کند نمیتواند جلوگيري نکند، گويا به خودش توهين ميکنند، ولي کسي که لباس نپوشيده آزاد است هر کجا بخواهد میتواند برود، اما وقتي لباس دارد مثل اینکه مستقيماً با خودش طرف شدهاند، بهخاطر پوشيدن اين لباس، احساس مسئوليت ميکند و بر خود لازم میداند انجام وظيفه کند، کارهایي که وظایف روحانيت است انجام دهد.
ثانياً: وقتي مردم او را با اين لباس ببينند احساس ميکنند که دين پاسدار و مدافع دارد، کساني که میخواهند دين را تخريب کنند وقتي به شهري يا روستایي میروند اگر ببينند آنجا يک اهل علم است اگرچه در علم و سواد کامل نباشد عقبنشيني ميکنند. ولي وقتي کسي نباشد مثل شهري است که مأموراني که بايد امنيت شهر را برقرار کنند لباسشان معلوم نباشد.
اين حوزهها و علما و بزرگاني که در شهرها و محلات هستند هر کجا که باشند با وجودشان امربهمعروف و نهيازمنکر ميکنند و اسلام را تأييد ميکنند.